امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

زبردست به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

ماهر، چیره‌دست

فونتیک فارسی

zebardast
اسم صفت
proficient, skilled, skillful, artful, adroit, dexterous, expert, deft, versed, clever, adept

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

- جمله‌های روان آن ناطق زبردست

- the smooth sentences of that skillful speaker

- بازیکنی زبردست

- a skillful player
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد زبردست

  1. مترادف:
    استاد حاذق خبره کاردان ماهر متبحر
  1. مترادف:
    زبل زرنگ
  1. مترادف:
    باکفایت مقتدر

ارجاع به لغت زبردست

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «زبردست» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/زبردست

لغات نزدیک زبردست

پیشنهاد بهبود معانی