امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

زمامدار به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

فونتیک فارسی

ze(a)maamdaar
statesman in authority, person at the helm, ruler

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد زمامدار

  1. مترادف:
    پیشوا رئیس سیاستمدار صندید مهتر

ارجاع به لغت زمامدار

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «زمامدار» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/زمامدار

لغات نزدیک زمامدار

پیشنهاد بهبود معانی