امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

زیاد به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

بسیار، خیلی، فراوان

فونتیک فارسی

ziyaad
صفت قید
much, many, excessive, great, too many, very much, too much, too, numerous, extensive, plenty, plentiful, legion, sizeable, mighty, scores, high, highly, heavily, intensely, greatly

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

- کندن چاه‌های زیاد لایه‌ی آب‌دار را خشک می‌کند.

- Digging too many wells dries an aquifer.

- درآمد زیاد

- high income
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد زیاد

  1. مترادف:
    بابرکت بس بسیار بی‌شمار بی‌نهایت جزیل خیلی عدیده فراوان کثیر معتنابه مفرط وافر هنگفت

ارجاع به لغت زیاد

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «زیاد» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/زیاد

لغات نزدیک زیاد

پیشنهاد بهبود معانی