امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

سربار به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

فونتیک فارسی

sarbaar
overhead, handicap, impediment, load, overburden, trouble

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد سربار

  1. مترادف:
    سرباری باراضافی تملیت
  1. مترادف:
    پارازیت طفیلی انگل وابسته
  1. مترادف:
    مزاحم

ارجاع به لغت سربار

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «سربار» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/سربار

لغات نزدیک سربار

پیشنهاد بهبود معانی