امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

سرسخت به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

پرتوان، مقاوم، لجوج، پرطاقت

فونتیک فارسی

sarsakht
صفت
tenacious, defiant, diehard, invincible, recalcitrant, deep-rooted, head-strong, stubborn, hard-nosed, obstinate, mulish, implacable, relentless, stiff-necked, impervious, bulldog, wrongheaded, pertinacious, tough, intransigent, bullheaded, unrelenting, hardened, unyielding, obdurate, vigorous, unregenerate, dogged, sullen, ornery, pigheaded, persistent, hard-core, fractious, refractory, strong-willed

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

- یکی از هواخواهان سرسخت هیتلر

- one of Hitler's diehard supporters

- دشمن سرسخت

- an implacable enemy

- دشمن سرسخت ماده‌گرایی

- a vigorous enemy of materialism
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد سرسخت

  1. مترادف:
    لجوج کله‌شق خیره‌سر
  1. مترادف:
    مقاوم پرطاقت پایدار
  1. مترادف:
    پرکار پرتوان پرطاقت سخت‌کوش
  1. مترادف:
    بی‌باک بی‌پرده بی‌احتیاط

ارجاع به لغت سرسخت

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «سرسخت» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/سرسخت

لغات نزدیک سرسخت

پیشنهاد بهبود معانی