امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

سقوط به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

افتادن، فرود

فونتیک فارسی

soghoot
اسم
crash, fall, drop, precipitation, plummeting, plunk, falling, nosedive, plunge, tumbling, plump

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

- شاخه‌ی درخت شدت سقوط او را کم کرد.

- The tree branch broke her fall.

- زوال و سقوط امپراطوری روم

- the decline and fall of the Roman Empire

- او سقوط شهر را پیشگویی کرد.

- She divined the fall of the city.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد سقوط

  1. مترادف:
    اسم
    متضاد:
    صعود
  1. مترادف:
    افت افتادگی زوال لغزش نزول هبوط
    متضاد:
    فروپاشی تلاشی اضمحلال

ارجاع به لغت سقوط

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «سقوط» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/سقوط

لغات نزدیک سقوط

پیشنهاد بهبود معانی