با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉
شرکت در نظرسنجی

    سلطنت به انگلیسی

    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    پادشاهی، امیری

    فونتیک فارسی

    saltanat
    اسم
    kingdom, monarchy, reign, kingship, throne, sultanate, dominion

    - تاج نشانه‌ی سلطنت است.

    - The crown is emblematic of monarchy.

    - سلطنت مطلقه

    - absolute monarchy

    - در بیستمین سال سلطنت او

    - during the twentieth year of his reign
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد سلطنت

    1. امارت، امیری، پادشاهی، حکومت، شاهی، فرمانروایی ≠ رعیتی، نوکری
    2. تسلط، چیرگی، سلطه

    ارجاع به لغت سلطنت

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «سلطنت» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/سلطنت

    لغات نزدیک سلطنت

    پیشنهاد بهبود معانی