امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

سمین به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

چاق

فونتیک فارسی

samin
صفت
ادبی fat, heavyset, obese, heavyweight

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

- کشتی‌گیر سمین حریفش را به راحنی ضربه‌ی فنی کرد.

- The heavyweight wrestler pinned his opponent down with ease.

- مرد سمین تلاش کرد از پله‌ها بالا برود.

- The obese man struggled to walk up the stairs.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد سمین

  1. مترادف:
    پرگوشت پروار چاق شحیم فربه گوشتالو مسمن
    متضاد:
    لاغر

ارجاع به لغت سمین

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «سمین» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/سمین

لغات نزدیک سمین

پیشنهاد بهبود معانی