با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉
شرکت در نظرسنجی

    سوختن به انگلیسی

    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی

    فونتیک فارسی

    sookhtan
    to burn, to be consumed, to burn out, to blow out, to fret or worry
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد سوختن

    1. اسم
    2. آتش‌گرفتن، شعله‌ورشدن، مشتعل‌شدن
    3. احتراق، حریق
    4. حرق
    5. باختن، خطا کردن، فول کردن
    6. عذاب کشیدن، زجر کشیدن
    7. ملتهب شدن، تاول زدن
    8. افروخته بودن، روشن بودن
    9. به‌آتش کشیدن، سوزاندن
    10. نابود کردن
    11. نابود شدن
    12. تباه ش

    ارجاع به لغت سوختن

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «سوختن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/سوختن

    لغات نزدیک سوختن

    پیشنهاد بهبود معانی