با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

شایع به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

پراکنده، گسترش‌یافته، دارای شیوع

فونتیک فارسی

shaaye'
صفت
prevalent, abroad, incident, rife, rumored, spread, published, epidemic, household word, current, widespread, common, regnant, rampant, reputed

- چنین شایع شده که مرده است.

- A report is abroad that he has died.

- همه‌گیری ناشی از سرماخوردگی در زمستان شایع است.

- Cold epidemics are not rare in wintertime.

- در گیلان مالاریا شایع بود.

- Malaria used to be prevalent in Gillan.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد شایع

ارجاع به لغت شایع

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «شایع» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/شایع

لغات نزدیک شایع

پیشنهاد بهبود معانی