با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

صدا به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

آوا، صوت

فونتیک فارسی

sedaa
اسم
sound, voice, noise, call, blast, tone, blare, report

- ماده‌ای که صدا را جذب می‌کند.

- A material that absorbs sound.

- صدا محو شد.

- The sound faded away.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد صدا

ارجاع به لغت صدا

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «صدا» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/صدا

پیشنهاد بهبود معانی