امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

صدر به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

فونتیک فارسی

sadr
breast, bosom, chest, brisket, bow, slope

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
upper part, first part
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد صدر

  1. مترادف:
    پیشوا رئیس
    متضاد:
    ذیل
  1. مترادف:
    آغوش بر سینه
  1. مترادف:
    بالا والا
  1. مترادف:
    بالانشین

ارجاع به لغت صدر

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «صدر» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/صدر

لغات نزدیک صدر

پیشنهاد بهبود معانی