با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

صندلی به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

چهارپایه برای نشستن

فونتیک فارسی

sandali
اسم
chair, seating, seat, place

- صندلی بدون پشتی

- a backless chair

- صندلی خوبی گیر آورد.

- He got a good seat.

- یک صندلی خوش‌ساخت

- a well-made chair

- جهانگیر صندلی خود را ترک کرد و به این سوی واگن مسافری که من نشسته بودم آمد.

- Jahangir left his seat and crossed the carriage to where I was sitting.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت صندلی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «صندلی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/صندلی

لغات نزدیک صندلی

پیشنهاد بهبود معانی