امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

طرد کردن به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

راندن

فونتیک فارسی

tard kardan
فعل متعدی
to reject, to banish, to excommunicate, to exclude, to ostracize, to shut out, to deny, to boycott, to disown, to expel, to flout, to repudiate

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

- او را از گروه خود طرد کردند.

- They excluded him from their group.

- بعد از مشاجره تصمیم گرفت او را از زندگی خود طرد کند.

- He decided to exclude her from his life after the argument.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد طرد کردن

  1. مترادف:
    مطرود کردن دور کردن از خود راندن
  1. مترادف:
    تبعید کردن نفی‌بلد کردن
  1. مترادف:
    کنار گذاشتن

ارجاع به لغت طرد کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «طرد کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/طرد کردن

لغات نزدیک طرد کردن

پیشنهاد بهبود معانی