امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

عشق به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

دلدادگی، محبت زیاد، شیفتگی، خاطرخواهی

فونتیک فارسی

eshgh
اسم
love, passion, desire, affection, flame, furor, romance, adoration, devotion, love affair

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

- ندیمه‌ای همیشه پریچهر را همراهی می‌کرد و عاشق دلخسته، هرگز فرصت اظهار عشق نیافت.

- Parichehr was always accompanied by a chaperon and the poor lover could never find a chance to reveal his love.

- رابطه‌ی مبتنی بر عشق و نفرت

- a love-hate relationship

- قلب‌های آن‌ها از شدت عشق تاپ‌تاپ می‌کرد.

- Love pitapatted in their hearts.

- عشق زودگذر

- short-lived love

- عشق و احترام دختر نسبت به پدرش

- the girl's adoration of her father

- عشق او بی‌شائبه است.

- Her love is without alloy.
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد عشق

  1. مترادف:
    تعشق خلت دوستی شیفتگی علاقه محبت مودت مهر وداد
    متضاد:
    نفرت

ارجاع به لغت عشق

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «عشق» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/عشق

لغات نزدیک عشق

پیشنهاد بهبود معانی