با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

عکس گرفتن به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

عکس انداختن

فونتیک فارسی

aks gereftan
فعل لازم
to photograph, to shoot picture, to snap a photograph, to take picture, to have (one's) photograph taken

- من عاشق عکس گرفتن از طبیعت هستم.

- I love to take pictures of nature.

- آن‌ها منتظرند که از افق آسمان شهر در شب عکس بگیرند.

- They hope to photograph the city skyline at night.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت عکس گرفتن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «عکس گرفتن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/عکس گرفتن

پیشنهاد بهبود معانی