امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

غرور به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

افتخار

فونتیک فارسی

ghoroor
اسم
pride, amour proper, self-esteem, self-respect

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

- غرور بیجا

- false pride

- غرور او تا حدی کاهش یافت.

- His pride came down a peg.

- آن شکست‌ها غرور او را فرونشاند.

- Those defeats punctured his pride.
تکبر

فونتیک فارسی

ghoroor
اسم
vanity, conceit, haughtiness, complacency, hauteur, conceitedness, egotism, immodesty, self-conceit, ego, arrogance, wind, egoism, pridefulness, scornfulness

- رد شدن در امتحان غرور او را جریحه‌دار کرد.

- Failing the test made quite a dent in his ego.

- غرور بی‌ضرر

- innocent vanity
عامیانه - انتقادآمیز
bighead
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد غرور

  1. مترادف:
    تفاخر تفرعن تکبر خودخواهی خودبزرگ‌بینی خودپسندی خودبینی خودستایی خویشتن‌بینی فخر کبر منیت نخوت
    متضاد:
    خضوع
  1. مترادف:
    جوش

ارجاع به لغت غرور

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «غرور» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/غرور

لغات نزدیک غرور

پیشنهاد بهبود معانی