فرخنده به انگلیسی
آخرین به‌روزرسانی:
معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
مبارک، خجسته
فونتیک فارسی
farkhonde
صفت
happy, auspicious, lucky, prosperous, propitious, beatific, fortunate, blessed
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
- آرزو می‌کنم سالی شاد و فرخنده داشته باشی.
- Have a happy and prosperous year.
- بسیار فرخنده بودم که شما را ملاقات کردم.
- Be able to meet you ,I was so lucky.
نام زن
فونتیک فارسی
farkhonde
اسم خاص
(a feminine proper noun) Farkhondeh
- فرخنده را از کلاه قرمزش شناختم.
- I recognized Farkhondeh by her red hat.
- فرخنده نامزدی‌اش را با علی به هم زده.
- Farkhondeh has broken off his engagement to Ali.
مترادف و متضاد فرخنده
- باسعادت، باشگون، خجسته، خوش‌یمن، سعد، فرخ، فرخ‌پی، مبارک، متبارک، متبرک، میمون، همایون ≠ نحس
ارجاع به لغت فرخنده
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «فرخنده» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/فرخنده
لغات نزدیک فرخنده
- - فرخمیدن
- - فرخندگی
- - فرخنده
- - فرخنده از نظر زمان
- - فرخنده رویداد