با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

فروزان به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

مشتعل

فونتیک فارسی

foroozaan
صفت
ablaze, burning, flaming

- بلندهمتی فروزان

- burning ambition

- خشم فروزان

- ablaze anger
درخشان، روشن

فونتیک فارسی

foroozan
صفت
bright, shiny, shining, aglow, effulgent, lustrous, scintillating, phosphorescent, lambent, beaming, resplendent, alight, luminous, radiant, flamboyant

- چشمان سیاهش فروزان بودند.

- Her large dark eyes were almost luminous.

- صورتش سرخ و فروزان بود.

- His face was red and shiny.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد فروزان

ارجاع به لغت فروزان

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «فروزان» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/فروزان

پیشنهاد بهبود معانی