با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

فقیر به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

بی‌چیز، تنگدست، تهیدست

فونتیک فارسی

faghir
اسم صفت
poor, destitute, pauper, indigent, impecunious, needy, disadvantaged, impoverished, mendicant, poverty-stricken, badly off, down and out, beggar, penurious, beggarly, penniless, have-not, fakir

- کمک به فقیران قلب انسان را شاد می‌کند

- helping the poor gladdens the heart

- او فقیر است؛ ولی تکدی نمی‌کند

- he is poor, but he doesn't ask for handouts

- که...کم دارد، که از لحاظ...ضعیف است، که به لحاظ...فقیر است

- poor in

- برای اصلاح عدم توازن بین کشورهای غنی و فقیر

- in order to correct the imbalance between the rich and poor countries

- آن کشور فقیر است؛ به‌علاوه اکثر مردم آن بی‌سوادند.

- The country is poor; furthermore, most of its people are illiterate.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد فقیر

ارجاع به لغت فقیر

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «فقیر» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/فقیر

لغات نزدیک فقیر

پیشنهاد بهبود معانی