فیل به انگلیسی
آخرین به‌روزرسانی:
معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
(جانورشناسی) پستاندار خرطوم‌دار با عاج بلند
فونتیک فارسی
fil
اسم
- هم وزن فیل
- as heavy as an elephant
- نعره‌ی سوزناک فیل در حال مرگ
- the mournful bellow of a dying elephant
- فیل نر، نره فیل
- a bull elephant
یکی از مهره‌های شطرنج
فونتیک فارسی
fil
اسم
bishop
- در حرکت سی و دوم خود با فیلش قلعه را گرفت
- She captured the rook with her bishop on the 32nd move
- فیل در شطرنج
- bishop in chess
مترادف و متضاد فیل
- پیل
ارجاع به لغت فیل
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «فیل» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/فیل
لغات نزدیک فیل
- - فیف کردن
- - فیکوس
- - فیل
- - فیل دریایی
- - فیل دوقس