با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

قادر به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

مقتدر، توانا

فونتیک فارسی

ghaader
صفت
powerful, able, mighty, capable, potent, competent, cogent, efficient

- قادر به خواندن

- able to read

- این کامپیوترها قادر به تشخیص تفاوت صدا و شکل هستند.

- These computers are capable of sound and shape discrimination.

- او قادر بود نطق طولانی خود را با مزاح بیامیزد.

- She was able to inject humor into her long lecture.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد قادر

ارجاع به لغت قادر

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «قادر» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/قادر

پیشنهاد بهبود معانی