امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

قبل به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

پیش

فونتیک فارسی

ghabl
صفت قید
before, previously, formerly, ahead, ago, preceding, last, yester, since, afore, beforehand, hitherto, heretofore, former, earlier, first

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

- قبل از موعد پرداخت کردم.

- I paid ahead of time.

- قبل از ازدواج دو سال با هم زندگی کردند.

- Before getting married, they cohabited for two years.
طریق

فونتیک فارسی

ghebal
اسم
power, auspices, influence, through

- از قبل همسر ثروتمندش تاجر شد.

- He became a merchant thanks to his wealthy wife.

- از قبل

- auspices of, thanks to
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد قبل

  1. مترادف:
    پیش پیش‌از سابق سبق گذشته
    متضاد:
    بعد پیش
  1. مترادف:
    پهلو سو طرف قبال کنار

ارجاع به لغت قبل

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «قبل» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/قبل

لغات نزدیک قبل

پیشنهاد بهبود معانی