امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

قحطی به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

کمیابی، خشکسالی

فونتیک فارسی

ghahti
اسم
famine, starvation, dearth, inanition, hunger

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

- جنگ مرگ و قحطی آورد.

- War brought death and famine.

- قحطی در چین هم‌زمان با شورش در مغولستان رخ داد.

- Famine in China was coincidental with rebellion in Mongolia.

- قحطی باعث مرگ بسیاری از مردم شد.

- Famine decimated the population.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد قحطی

  1. مترادف:
    تنگسالی خشکسالی غلا قحطزار

ارجاع به لغت قحطی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «قحطی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/قحطی

لغات نزدیک قحطی

پیشنهاد بهبود معانی