با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

قریب‌الوقوع به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

دارای احتمال وقوع در آینده‌ی نزدیک

فونتیک فارسی

gharibolvoghoo'
صفت
on the verge of happening, impending, imminent, pending, forthcoming, instant

- قریب‌الوقوع بودن

- to be about to happen, to be imminent of impending, to impend

- سقوط حکومت‌های نکوهیده مردم قریب‌الوقوع است

- the downfall of regimes that are hated by the people is imminent
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد قریب‌الوقوع

ارجاع به لغت قریب‌الوقوع

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «قریب‌الوقوع» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/قریب‌الوقوع

لغات نزدیک قریب‌الوقوع

پیشنهاد بهبود معانی