تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
- لباسهایش کهنه و لته بودند.
- با یک لته ماشین را تمیز کرد.
- لتهی هندوانه
- در لتهای زیر سایهی درخت نشستیم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «لته» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/لته