با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

لر به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

اهل لرستان

فونتیک فارسی

lor
اسم خاص
native of Lorestan, Lor

- کوچ‌های قبایل لر

- the migrations of Lor tribes

- ایلات لر تابستان و زمستان را در جاهای مختلف می‌گذرانند.

- Lor tribes summer and winter in different places.
ساده‌لوح، زودباور

فونتیک فارسی

lor
صفت
gullible, yokel, credulous, simple-minded

- او آنقدر لر است که هر چیزی را باور می‌کند

- He's so gullible he'll believe anything

- بیگناه لر

- gullible innocent
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت لر

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «لر» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/لر

لغات نزدیک لر

پیشنهاد بهبود معانی