با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉
شرکت در نظرسنجی

    مامان به انگلیسی

    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    مادر

    فونتیک فارسی

    maamaan
    اسم
    mamma, mommy, mammy, mummy, mama, ma, mom

    - هرچیزی را که می‌خواهی می‌توانی از مامان درخواست کنی.

    - You can appeal to Mom all you want.

    - مامانت عکس‌های بچگیت رو نشون داد

    - Your mom showed me your baby pictures
    دوست‌داشتنی

    فونتیک فارسی

    maamaan
    صفت
    cute, dainty

    - دختر مامانی داری

    - You have a cute daughter

    - لباس مامان

    - dainty dress
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد مامان

    1. صفت ≠ بابا، پاپا، پدر
    2. ام، مام، مادر، ننه، والده، بابا، پاپا، پدر
    3. ناز، ناب، قشنگ، مامانی
    4. مطلوب، دوست‌داشتنی

    ارجاع به لغت مامان

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «مامان» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/مامان

    لغات نزدیک مامان

    پیشنهاد بهبود معانی