امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

متهم به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

مورد اتهام

فونتیک فارسی

mottaham
اسم صفت
defendant, suspect, (the) accused, alleged, culprit, charged (person), arraigned, incriminated, indicted

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

- متهم به قتل

- the alleged murderer

- او متهم است که در فرار زندانیان دست داشته.

- He is accused of complicity in the prisoners' escape.

- لکه‌های خون خشک‌شده روی پیراهن متهم

- dribbles of dried blood on the shirt of the accused
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد متهم

  1. مترادف:
    در مظان‌اتهام در معرض اتهام دارای اتهام

ارجاع به لغت متهم

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «متهم» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/متهم

لغات نزدیک متهم

پیشنهاد بهبود معانی