مجاورت به انگلیسی
آخرین به‌روزرسانی:
معنی و نمونه‌جمله‌ها
نزدیکی، همسایگی
فونتیک فارسی
mojaaverat
اسم
neighborhood, apposition, proximity, nearness, approximation, vicinity, propinquity, contact, contiguity
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
- مدرسه‌ی ما در مجاورت یک بیمارستان قرار دارد.
- Our school is in the vicinity of a hospital.
- این‌قدر عقلش می‌رسید که در مجاورت بنزین سیگار نکشد.
- She had sense enough not to smoke near the gasoline.
مترادف و متضاد مجاورت
-
مترادف:حوالی نزدیکی
-
مترادف:همسایگی هم‌جواری
ارجاع به لغت مجاورت
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «مجاورت» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/مجاورت
لغات نزدیک مجاورت
- - مجاور کون
- - مجاور ماندن
- - مجاورت
- - مجاهد
- - مجاهدت