امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

محاسن به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

حسن‌ها

فونتیک فارسی

mahaasen
اسم جمع
virtues, good characteristics

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

- محاسن مهربانی و بخشش می‌توانند تاثیر عمیقی بر اطرافیانمان داشته باشند.

- The virtues of kindness and generosity can have a profound impact on those around us.

- او از محاسن زیادی برخوردار بود.

- She possessed many virtues.
ریش

فونتیک فارسی

mahaasen
اسم
ادبی beard

- محاسن بلند و خاکستری پیرمرد به سینه‌اش رسیده بود.

- The old man's long grey beard reached down to his chest.

- آرایشگر محاسن مشتری را با دقت اصلاح کرد.

- The barber carefully trimmed the customer's beard.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد محاسن

  1. مترادف:
    ریش لحیه
    متضاد:
    سیئات
  1. مترادف:
    احسان‌ها حسنات حسن‌ها خوبی‌ها فضایل مناقب نیکویی‌ها نیکی‌ها

ارجاع به لغت محاسن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «محاسن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/محاسن

لغات نزدیک محاسن

پیشنهاد بهبود معانی