امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

محنت به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

مشقت

فونتیک فارسی

mehnat
اسم
ادبی suffering, affliction, hardship, toil, tribulation, misery, pain, crucible, travail, adversity, persecution

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

- تو کز محنت دیگران بی‌غمی...

- you who are unmoved by others' suffering...

- گناه معمولاً محنت را در پی دارد.

- Guilt usually connotes suffering.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد محنت

  1. مترادف:
    آزمون آزمایش امتحان بلا
  1. مترادف:
    تعب رنج سختی عنا مرارت مشقت
  1. مترادف:
    اندوه غصه غم کرب
  1. مترادف:
    آزار عذاب گزند محنه

ارجاع به لغت محنت

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «محنت» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/محنت

لغات نزدیک محنت

پیشنهاد بهبود معانی