امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

مردم به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

انسان‌ها، آدم‌‌ها، بشر

فونتیک فارسی

mardom
اسم جمع
people, mankind, men, demos, the multitude, folks, public, populace, population, humankind, crowd, commonwealth, anthropo-, demo-, antropo-

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

- مردم ایران

- the people of Iran

- پلیس مردم را پراکنده کرد.

- the police dispersed the crowd

- توده‌ی مردم از دولت ناراضی بودند.

- the messes (of people) were unhappy with the government

- مردم شهر او را دوست داشتند

- the townspeople liked her/him

- مردم‌خوار، آدم‌خوار

- anthropophagous, man eater, cannibal

- مردم‌خواری

- anthropophagy, man eating, cannibalism

- مردم‌ریخت‌انگاری، انسان‌پنداری

- anthropomorphism

- مردم‌زاد، انسان‌زاد

- anthropogenic

- مردم زادشناسی، مردم ژن‌شناسی

- anthropogenetics

- مردم‌سنجشی

- anthropometric

- مردم‌سنجی

- anthropometry

- (در کلیسا) زوج‌های آینده را به مردم معرفی کردن

- publish the banns of marriage

- بیشتر مردم از درک ذهنی کامپیوتر عاجزند.

- Most people are unable to have a conceptual understanding of computers.

- بیشتر مردم کانادا انگلیسی زبانند.

- Most of Canada's people are Anglophones.

- مردم نسبت به خاموشی‌های مکرر اعتراض کردند.

- People protested against frequent blackouts.
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد مردم

  1. مترادف:
    آدم آدمی آدمیزاد انس انسان بشر توده خلق عوام ملت ناس نفوس
    متضاد:
    پری جن

ارجاع به لغت مردم

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «مردم» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/مردم

لغات نزدیک مردم

پیشنهاد بهبود معانی