امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

مرغ به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

گیاهی از تیره‌ی گندمیان

فونتیک فارسی

margh
اسم
گیاه‌شناسی Bermuda grass

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

- مرغ جنوب ایالات متحده

- Bermuda grass of the southern United States

- ریزساختار مرغ

- microstructure of Bermuda grass
چراگاه، مرتع

فونتیک فارسی

margh
اسم
meadow

- دو گاو در مرغ در حال چریدن بودند.

- Two cows were browsing in the meadow.

- رود در مرغ جاری شد.

- The river flushed the meadow.
پرنده

فونتیک فارسی

morgh
اسم
bird, avian, fowl, chicken, biddy

- مرغ آبی

- water bird

- مرغ بهشتی

- bird of paradise
ماده‌ی بالغ پرنده‌ای اهلی و خانگی

فونتیک فارسی

morgh
اسم
جانورشناسی hen

- مرغ تخم می‌گذارد.

- A hen lays eggs.

- مرغ‌ها و خروس‌ها

- hens and cocks
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد مرغ

  1. مترادف:
    پرنده طایر طیر
  1. مترادف:
    ماکیان
  1. مترادف:
    چراگاه مرغزار مرتع
  1. مترادف:
    سبزه‌زار علفزار گیاه‌زار
  1. مترادف:
    چمن علف
  1. مترادف:
    آب‌دهن

ارجاع به لغت مرغ

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «مرغ» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/مرغ

لغات نزدیک مرغ

پیشنهاد بهبود معانی