با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉
شرکت در نظرسنجی

    مستمری به انگلیسی

    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    حقوق

    فونتیک فارسی

    mostamerri
    اسم
    allowance, pension, dole, annuity, relief, stipend, salary

    - بسیاری از بازنشستگان به مستمری سالمندی به عنوان منبع اصلی درآمد متکی هستند.

    - Many retirees depend on their old age pension as their main source of income.

    - حکومت برای سالمندانی که به سن خاصی رسیده‌اند، مستمری سالمندی در نظر می‌گیرد.

    - The government provides an old age pension to seniors who have reached a certain age.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد مستمری

    1. جیره، حقوق، حقوق بازنشستگی، راتب، راتبه، رسم، شهریه، عطیه، ماهیانه، مشاهره، مقرری، مواجب، وظیفه

    ارجاع به لغت مستمری

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «مستمری» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/مستمری

    لغات نزدیک مستمری

    پیشنهاد بهبود معانی