امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

مشاور به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

مشورت‌کننده، رایزن

فونتیک فارسی

moshaaver
اسم
advisor, counsellor, consultant, counsel, mentor, confidant, pundit

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

- مشاور هنری

- artistic adviser

- دوک مورد اعتمادترین مشاور پادشاه بود.

- The duke was the king's most trusted adviser.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد مشاور

  1. مترادف:
    رایزن مستشار مشار مشیر
  1. مترادف:
    پیشکار

ارجاع به لغت مشاور

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «مشاور» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/مشاور

لغات نزدیک مشاور

پیشنهاد بهبود معانی