امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

مشتری به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

خریدار، مراجعه‌کننده به محل کسب

فونتیک فارسی

moshtari
اسم
customer, client, purchaser, buyer, patron

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

- باید مشتریان را خرسند نگه‌داریم

- we must keep the customers happy

- دوستی آدم گدا مشتریان محدودی دارد.

- the friendship of beggars has few customers
(مجازی) خواستار، خواهان

فونتیک فارسی

moshtari
صفت
desirous, willing, fond

- مشتری موفقیت

- desirous of success

- مشتری ثروت

- desirous of wealth
(نجوم) برجیس

فونتیک فارسی

moshtari
اسم
jupiter

- مشتری چند قمر دارد؟

- How many moons does Jupiter have?

- مشتری حداقل شانزده قمر دارد

- Jupiter has at least sixteen moons
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد مشتری

  1. مترادف:
    اسم
  1. مترادف:
    بایع خریدار
  1. مترادف:
    طرفدار
  1. مترادف:
    خواهان خواستار مایل
  1. مترادف:
    ارباب رجوع
  1. مترادف:
    برجیس

ارجاع به لغت مشتری

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «مشتری» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/مشتری

لغات نزدیک مشتری

پیشنهاد بهبود معانی