امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

مصور به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

دارای تصویر

فونتیک فارسی

mosavvar
صفت
illustrated, pictorial, painted

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

- کتاب مصور

- an illustrated book

- کاغذ دیواری مصور اتاق را پوشانده بود.

- The room was covered with pictorial papers.

- تقویم مصور

- a pictorial calendar
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد مصور

  1. مترادف:
    تصویردار
  1. مترادف:
    نقاشی‌شده منقوش به‌تصویردرآمده
  1. مترادف:
    تصورشده
  1. مترادف:
    مجسم
  1. مترادف:
    صورتگر صورت‌نگار نقاش نقش‌پرداز نقشگر

ارجاع به لغت مصور

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «مصور» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/مصور

لغات نزدیک مصور

پیشنهاد بهبود معانی