با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

مطلع به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

محل طلوع

فونتیک فارسی

matla'
اسم
opening verse, rising of the sun, place of rising of the sun, beginning, prologue, prelude, the first part or line (of poem, etc.)

- آرزو دارم روزی از مطلع خورشید دیدن کنم.

- I dream of visiting the place of rising of the sun one day.

- او مطلع مقاله‌ی خود را قبل‌از اتمام بقیه نوشت.

- He wrote the first line of his essay before finishing the rest.
با اطلاع، آگاه، خبردار

فونتیک فارسی

mottale'
صفت
informed, aware, well-informed, right-on, with-it, informed, wise, knowing, knowledgeable, au fait

- آدم تحصیل‌کرده و کاملاً مطلع

- an educated and well-informed person

- سرآشپز از تکنیک‌های مختلف آشپزی به‌خوبی مطلع است.

- The chef is highly knowledgeable about different cooking techniques.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد مطلع

ارجاع به لغت مطلع

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «مطلع» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/مطلع

پیشنهاد بهبود معانی