با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

معترض به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اعتراض‌کننده

فونتیک فارسی

mo'tarez
اسم صفت
objector, protester, opposer, remonstrant, protestant, griper, grouser

- پلیس چندین معترض را دستگیر کرد.

- The police arrested several protesters.

- معترضین در مرکز شهر جمع شدند.

- The protesters gathered in the city center.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد معترض

ارجاع به لغت معترض

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «معترض» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/معترض

لغات نزدیک معترض

پیشنهاد بهبود معانی