امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

معشوق به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

یار

فونتیک فارسی

ma'shoogh
اسم
loved one, lover, one who is loved by another, paramour, boyfriend, girlfriend, sweetheart, beloved, idol, valentine, partner, mistress, flame, luv

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

- او در تاریکی شب دزدانه به اتاق معشوق رفت.

- He stole to his mistress' chamber under the cloak of night.

- در شام عید شکرگزاری معشوقم را به خانواده‌ام معرفی کردم.

- I introduced my boyfriend to my family at Thanksgiving dinner.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد معشوق

  1. مترادف:
    اسم
    متضاد:
    عاشق
  1. مترادف:
    جانان دلارام دلبر دلداده دل‌ربا دوست دوستگان شاهد محبوب محبوبه نگار یار
  1. مترادف:
    فاسق رفیقه

ارجاع به لغت معشوق

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «معشوق» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/معشوق

لغات نزدیک معشوق

پیشنهاد بهبود معانی