امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

مفلوک به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

فلک‌زده، بدبخت

فونتیک فارسی

maflook
صفت
miserable, unfortunate, pitiable, ill-starred, woebegone, pitiful, wretched, poor, desolate

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

- کارمند مفلوک مجبور بود با یک رئیس بدقلق و پرتوقع سروکله بزند.

- The unfortunate employee had to deal with a difficult and demanding boss.

- مرد مفلوک به خاطر رکود اقتصادی کارش را از دست داد.

- The unfortunate man lost his job due to the economic downturn.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد مفلوک

  1. مترادف:
    بدبخت بیچاره بی‌چیز بی‌نوا تهی‌دست تیره‌بخت تیره‌روز شوریده‌بخت فلاکت‌زده فلک‌زده مفلاک
    متضاد:
    متنعم

ارجاع به لغت مفلوک

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «مفلوک» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/مفلوک

لغات نزدیک مفلوک

پیشنهاد بهبود معانی