با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

مقطع به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

محل قطع‌شدگی

فونتیک فارسی

'maghta
اسم
section, cut, longitudinal section, profile, cross section

- برای بررسی ساقه‌ی گیاه را به‌صورت مقطع بریدن

- to section a plant stem for examination

- لطفاً برای تحلیل جزئی به مقطع آخر گزارش رجوع کنید.

- Please turn to the last section of the report for a detailed analysis.
آخرین بیت شعر

فونتیک فارسی

'maghta
اسم
ادبیات the last line of a poem

- استاد از دانشجویانش خواست معنی مقطع را تحلیل کنند.

- The professor asked his students to analyze the meaning behind the last line of the poem.

- مقطع معمولاً معنای عمیقی دارد.

- The last line of a poem can often hold profound meaning.
بریده‌شده

فونتیک فارسی

'moghatta
صفت
cut-to-pieces, interrupted, scanned, stoccado

- حروف مقطع

- letters which cannot be jointed

- حرکات مقطع

- stoccado movements
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد مقطع

ارجاع به لغت مقطع

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «مقطع» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/مقطع

لغات نزدیک مقطع

پیشنهاد بهبود معانی