امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

موقوف به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

فونتیک فارسی

mõghoof
abolished, cancelled
suspended
depending, subject
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد موقوف

  1. مترادف:
    مشروط مقید منوط موکول وابسته
  1. مترادف:
    بازداشته گرفتار زندانی
  1. مترادف:
    تعطیل‌شده متوقف‌شده
  1. مترادف:
    بس کافی
  1. مترادف:
    وقف‌شده موقوفه

ارجاع به لغت موقوف

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «موقوف» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/موقوف

لغات نزدیک موقوف

پیشنهاد بهبود معانی