با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉
شرکت در نظرسنجی

    موکب به انگلیسی

    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    گروه همراهان پادشاه یا شخص صاحب مقام

    فونتیک فارسی

    mõkeb
    اسم
    retinue, cavalcade, train of attendants, cortege, motorcade

    - موکب ملکه شامل نزدیک‌ترین مشاوران و ملازمان شخصی او بود.

    - The queen's retinue consisted of her closest advisors and personal attendants.

    - تاجر ثروتمند همراه با موکبش به سفر رفت.

    - The wealthy businessman traveled with his retinue.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد موکب

    1. حشم، سواران، ملتزمین، همراهان، گروه سواران

    ارجاع به لغت موکب

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «موکب» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/موکب

    لغات نزدیک موکب

    پیشنهاد بهبود معانی