امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

مکانیک به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

(فیزیک) علم بررسی انرژی و نیروها

فونتیک فارسی

mekaanik
اسم
mechanics

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

- مکانیک کوانتوم

- quantum mechanics

- مکانیک و مهندسی

- mechanics and engineering
تعمیرکار، ساختکار

فونتیک فارسی

mekaanik
اسم
mechanic, machinist, repairman, fitter, serviceman, engineer

- کار این مکانیک قابل‌اطمینان است.

- This mechanic's work is dependable.

- او شاگرد مکانیک است.

- He is an apprentice mechanic.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد مکانیک

  1. مترادف:
    میکانیک مکانیستن تعمیرکار اتومبیل و ماشین
  1. مترادف:
    علم‌بررسی نیرو و انرژی و حرکت

ارجاع به لغت مکانیک

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «مکانیک» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/مکانیک

لغات نزدیک مکانیک

پیشنهاد بهبود معانی