امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

مکتوب به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

نامه

فونتیک فارسی

maktoob
اسم
ادبی letter, written material, epistle, correspondence

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

- بیستمین مکتوب آن اندیشمند را خواندم.

- I read that thinker's twentieth epistle.

- پروفسور دانشجویان را به خواندن مکتوب جیمز مکلف کرد.

- The professor assigned the students to read the epistle of James.
نوشته‌شده

فونتیک فارسی

maktoob
صفت
written, inscribed, put down

- گزارش مکتوب شامل تمامی جزئیات ضروری بود.

- The written report contained all the necessary details.

- امتحان مکتوب سخت اما منصفانه بود.

- The written exam was challenging but fair.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد مکتوب

  1. مترادف:
    خط دستخط رقعه رقیمه طومار عریضه مراسله مرقومه مرقوم منشور نامه نوشته بنشته
    متضاد:
    منقول ملفوظ

ارجاع به لغت مکتوب

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «مکتوب» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/مکتوب

لغات نزدیک مکتوب

پیشنهاد بهبود معانی