با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

مکیدن به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

مک زدن، چوشیدن

فونتیک فارسی

makidan
فعل متعدی
to suck, to draw in, to absorb, to aspirate, to suckle

- زانو خون می‌مکد.

- a leech sucks blood

- کودک سینه‌ی مادرش را می‌مکد.

- A baby sucks at her mother's breast.

- یک تکه آب نبات مکیدن

- to suck a piece of candy
پزشکی aspiration
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد مکیدن

ارجاع به لغت مکیدن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «مکیدن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/مکیدن

لغات نزدیک مکیدن

پیشنهاد بهبود معانی