امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

نابهنگام به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

فونتیک فارسی

naabehengaam
anachronism, ill-timed, inopportune, untimely, untoward

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد نابهنگام

  1. مترادف:
    بی‌موقع بی‌وقت غیرمترقبه غیرمنتظره ناگاه نامناسب ناوقت
    متضاد:
    بموقع

ارجاع به لغت نابهنگام

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «نابهنگام» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/نابهنگام

لغات نزدیک نابهنگام

پیشنهاد بهبود معانی