امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

نامنظم به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

نامرتب

فونتیک فارسی

naamonazzam
صفت
disorderly, untidy, irregular, sloppy, muddled (up), disorganized, unkempt, confused, slovenly, disordered, chaotic, topsy-turvy

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

- نیروهای نامنظم

- irregular forces

- او اصولاً پسر نامنظمی بود.

- He was basically an untidy boy.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد نامنظم

  1. مترادف:
    آشفته بی‌ترتیب بی‌نظم پخش پراکنده پریشان شلخته شوریده نابسامان نامرتب
    متضاد:
    مرتب

ارجاع به لغت نامنظم

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «نامنظم» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/نامنظم

لغات نزدیک نامنظم

پیشنهاد بهبود معانی